سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اخلاص، رازی از رازهای من است که آن را به قلب هریک ازبندگانم که دوستش داشته باشم، می سپارم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به نقل از جبرئیل از خداوند نقل می کند ـ]
نارنج و ترنج
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • دستمال کاغذی به اشک گفت:
    قطره قطره ات طلاست!
    یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
    عاشقم!با من ازدواج میکنی؟!
     
    اشک گفت:ازدواج اشک و دستمال کاغذی؟
    تو چقدر ساده ای؛خوش خیال کاغذی!
    توی ازدواج ما تو مچاله میشوی!
    چرک میشوی و تکه ای زباله میشوی!
    پس برو و بی خیال باش،عاشقی کجاست؟
    تو فقط دستمال باش!
     
    دستمال کاغذی دلش شکست،گوشه ای کنار جعبه اش نشست!
    گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
    در تن سپید و نازکش دوید خون درد!
     
    آخرش دستمال کاغذی مچاله شد
    مثل تکه ای زباله شد!
    او ولی شبیه دیگران نشد
    چرک و زشت مثل این و آن نشد
    رفت اگرچه توی سطل آشغال؛
    پاک بود و عاشق و زلال!

    او با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت!
    چونکه در دلش خودش ، دانه های اشک کاشت!

    عرفان نظرآهاری



    نارنج و ترنج ::: شنبه 86/11/13::: ساعت 7:12 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 80
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدید :62213

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    نارنج و ترنج
    نارنج و ترنج
    آب هست خاک هست جوانه باید زد

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    نارنج و ترنج

    >>لوگوی دوستان<<